فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات شیرین فاطمه

تولدت سه سالگیت مبارک عزیزم

  تقدیم به دختر عزیزم و یکی یکدونه مامان و بابا   بازم شادی و بوسه،گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه، تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما   تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من          الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم  به خاطر وجودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو آسمونا پر از نور و پرنده س تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس   &nbs...
18 تير 1390

یادش بخیر دوران کودکی!

 یادش بخیر دوران کودکی! آدم وقتی کوچیکه هیچ خاطره ای از دوران کودکیش تو ذهنش نمی مونه، مگر یادگارهایی که از اون دوران باقی مونده باشه تا به یاد روزهای کودکیش بیفتی. دختر قشنگم مامان جون من هم از دوران کودکیم فقط یه لباس نگه داشته که منم تنت کردم و ازت عکس گرفتم تا این جوری دوران کودکی خودم را تجسم کنم این لباسو فکر کنم وقتی یک یا دو ساله بودم می پوشیدم چون الان که شما سه سالته واست خیلی کوچیکه. البته مامان می گه خیلی از وسایل بازیمون رو هم نگه داشته بوده که از بین اونها من یه عروسک رو یادمه که تا زمانی که دبیرستان می رفتم هم مامان نگه داشته بود ولی خوب به دلیل قدیمی شدن و کمبود جا و مکان اونها رو دور ریخته. راستی با این پیرا...
16 تير 1390

مهد رفتن فاطمه جون

عزیز دلم بعد از چند روزی مشغله کاری بالاخره امروز فرصت کردم بیام و به وبلاگت سری بزنم.  امروز درست یک هفته است که مهد کودک می ری و این جزء یکی از آرزوهات بود که به مهد بری و با بچه ها بازی کنی، آخه تو دختر مهربون من خیلییییییییییییی خونگرم هستی و بچه ها رو خیلی دوست داری. از بس به همه می گفتی من می رم مهد کودک و تو رویاهای خودت سیر می کردی که بالاخره به پیشنهاد اطرافیان تصمیم گرفتیم که بزاریمت مهد. یه روز که داشتیم می رفتیم بیرون به دایی جون گفتی من می خوام برم مهد ، دایی جون هم خندید و گفت دایی جون این مامان و بابایی که تو داری فکر نکنم بزارنت مهد باید دعا کنی زود بزرگ شی تا بفرستنت مدرسه و ما کلی خندیدیم. خلاصه&nbs...
28 خرداد 1390

تبریک به فاطمه ام

  تبریک به فاطمه ام   دختر گلم امروز روز ولادت باسعادت دخت نبی اکرم، حضرت فاطمه زهرا س است این روز را به تو که نام زیبا و باشکوه فاطمه را داری تبریک می گویم امیدوارم از رهروان راه آن حضرت باشی و فاطمه زهرا س را الگوی زندگی ات قرار دهی. از حضرت فاطمه زهرا در این روز زیبا و با برکت می خوام که فاطمه ام را به راه راست هدایت کند و نگهدارش باشد. السلام علیک یا زهرا   ...
3 خرداد 1390

فاطمه جون رفته آرایشگاه

  فاطمه جون رفته آرایشگاه   قشنگ قشنگی مامان وقتی به دنیا اومدی اصلا مو نداشتی اصلا که نه یه سیاهی ظریفی روی سرت دیده می شد، تا اینکه تا یکسالگی به زور و کم کمک موهات بلند شد البته بلند که فکر نکنی روشونه هاتو گرفت نه تازه شدی شبیه پسرا. هرکس می دید اصلا فکر نمی کرد که دختری ، اردیبهشت ماه یعنی 10 ماهت بود که گوشاتو سوراخ کردیم و واست یه گوشواره خوشکل خریدیم که لااقل همه بدونند دختری ، اما نه بازم خیلیا می گفتن بچتون پسره بعد که چشمشون به گوشوارهات می افتاد خندشون می گرفت.(البته منظورم غریبه هاست). دیگه کم کم موهات بلند شد وای چه موهای خوشکلی حالا همه دختر دارا حسرت موهای دختر گلمو می خوردن موهای خرمایی روشن همراه ب...
28 ارديبهشت 1390

آرایش کنم خوشکل می شم

  آرایش کنم خوشکل می شم   عزیز مامان جیگر مامان تو همینجوری هم از ماه خوشکلتری چه برسه به اینکه آرایش کنی.   خدا نکنه این مامان بیچاره بخواد بره سراغ وسایل آرایش که بماند یه رژ کوچولو ، بدو میایی و می گی به منم بزن خوشکل بشم ولی من این کار رو نمی کنم چون هنوز کوچولویی و پوست لطیفت حیفه که به این مواد شیمیایی آلوده بشه. کاربرد همه رو که بلدی و من با توجیه اینکه هر موقع بزرگ شدی خانوم شدی عروس شدی بعد بهت می دم که بزنی تو دختر گل من هم قانع می شی و می گی هر موقع مثل زندایی جون عروس شدم بعد بزنم باشه منم می گم باشه عزیزم.(آخه تنها عروسی که یادت میاد عروسی دایی جونه به خاطر همین همیشه زندا...
28 ارديبهشت 1390