فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات شیرین فاطمه

میلاد با سعادت امام زمان مبارک

میلاد فرخنده یگانه عدالت گستر گیتی حضرت صاحب الزمان (عج) بر تمام عالمیان مبارک باد   آقابیا تا زندگی معنا بگیرد، آقابیا تا این شکسته کشتی ما، آرام راه ساحل دریا بگیرد، آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم، شب‌های جمعه تا سحر احیا بگیرد...    خبر آمد خبری در راه است                           سرخوش آن دل كه از آن آگاه است  شاید این جمعه بیاید، شاید                     ...
23 تير 1390

هروقت نماز خوندی واسه همه دعا کن

فرشته کوچولوی ما هروموقع نماز خوندی واسه مامان و بابا ها و همه نی نی های گل مثل خودت دعا کن. عشق نماز خوندن داری،هرموقع ببینی کسی می خواد نماز بخونه سریع آماده می شی که نماز بخونی باید حتما چادر ، روسری و سجاده داشته باشی و اگر یکی از اینها نباشه نه نماز می خونی و نه می ذاری کسی نماز بخونه موقع خوندن نماز هم زیر لب ذکر می گی و هم شخصی که باهاش نماز می خونی رو خوب زیر نظر داری که هرکاری می کنه عقب نمونی. گاهی اوقات وقتی تو حیاط شیر آب رو باز می کنم و می خوام کاری انجام بدم چون فقط تو حیاط دستت به شیرآب می رسه می دویی میایی وضو بگیری خیلی قشنگ و جالب رو دستات آب می ریزی و طبق تلفظ خودت می گی بسم ا... و رحمان و رحیم. یه روز...
23 تير 1390

مهربونی های فاطمه جون

الهی مامان فدای مهربونی و شیرین زبونی هات بشه که تو این قدر ماهی. نمی دونم چی تو ذهن کوچولوت می گذره که حداقل روزی یکبار و بیشتر هم موقعی که از خواب بیدار می شی می گی مامان جون من خیلی دوست دارم  مامان فدات بشه من که تو رو به اندازه تموم دنیا دوست دارم. چند روز پیش رفتیم پنج شنبه بازار لوبیا سبز خریدم وقتی اومدیم خونه مشغول تمیز کردن شدم اومدی کمکم کنی من هم گفتم مامان جون واسم دسته کن (لوبیا هارو)دیدم شروع کردی به دست تکون دادن و گفتی مامان جون دست تکون دادم.   بابا جون دستاش حساسیت پیدا کرده به چی فقط خدا می دونه و بیشتر وقتا خشک می شه به من گفت کرم نداری منم که تموم کرده بودم گفتم نه شما سریع گفتی من کرم د...
22 تير 1390

عکسهای تولد سه سالگی فاطمه جون

دختر عزیز مامان امسال یعنی سال ١٣٩٠ ، تولد سه سالگیتو جشن گرفتیم البته یه جشن خودمونی با خانواده مامان و بابا که خیلیییییییییییییییییی بهت خوش گذشت. ان شاءا... تولد ١٠٠ سالگیتو جشن بگیریم عزیزم. اینم عکسای نازت   ...
22 تير 1390

وقتی فاطمه جون فوتبالیست می شه

خوشکلکم اینو واست بگم که بابات عشق فوتبال داره، وای خدای من یه چیزی می گم یه چیزی می شنوی تلویزیون خونه که همش کانال ٣و فوتباله آهان یادم رفت اول بگم طرفدار تیم پیروزی هم هست (حالا تیم قحطی بود طرفدار پیروزی شده باز استقلال یه چیزی ) خلاصه سالن رفتنش که خطا نمی شه مرتب و منظم پای ثابت تیم اداره شونه حالا چه مهمونی بریم یا مهمون بیاد تا جایی که واسش امکان داشته باشه رفتنش رو کنسل نمی کنه، تلویزیون هم که هر موقع فوتبال داشته باشه حالا چه مسابقات باشگاهی، تیم ایران با تیم های خارجی یا اصلا تیم خارجی باهم ، واسش اصلا فرقی نمی کنه که نمی کنه خلاصه این عشق فوتبال تا مرحله خودزنی و فریاد و فحش هنگام تیم محبوبش هم ادامه دارد حالا بابا...
22 تير 1390

عکسای کوتاهی موی فاطمه جون

دختر قشنگم همونطور که در مطالب قبلی نوشتم (چهارشنبه ٢٨ اردیبهشت ٩٠)برای اولین بار در طول زندگیت بردمت آرایشگاه و موهاتو کوتاه کردم آخه موهات خیلی نرم و کم پشت بود و خیلی دیر هم بلند می شد یعنی از اول تولدت تا زمانی که موهاتو کوتاه کردم اینقدر شده بودم.  عکساتو قول داده بودم بزارم که الان می زارم آخه با گوشیم عکس گرفته بودم و تنبلیم می اومد از گوشی خالی کنم حتما با خودت الان می گی ای مامان تنبل دو ماه پیش مطلب آرایشگاه رفتنم رو گذاشتی حالا عکس می زاری باید ببخشی دیگه عزیز مامان وقت نمی کردم. فاطمه جون قبل از رفتن به آرایشگاه فاطمه جون تو آرایشگاه فاطمه جون بعد از آرایشگاه ...
22 تير 1390