دندونی و تولد یکسالگی فاطمه جون
دختر گلم از دندون درآوردنت بگم که چقدر دیر دندون درآوردی، درست یکساله شدی که تازه دندونات نیش زد و من چقدر واسه این موضوع نگران بودم و هرموقع می بردمت دکتر می گفت خانوم نگران نباش تا یکسال و نیم وقت داره.
ولی وقتی از همکارام ، دوستام و اقوام می شنیدم که بچه هاشون 6- 7 ماهگی دندون درآوردن استرسم بیشتر می شد.
خداروشکر یکساله که شدی بالاخره دندونای شیری کوچولوت نیش زد و منم به سلامتی دندونای دیگه ات که به راحتی در بیان و دختر گلم رو اذیت نکن آش دندونی پختم و فامیلای نزدیک رو دعوت کردم.
اولین سال تولدت هم چون خیلی کوچولو بودی قصد نداشتم واست تولد بگیرم ولی همه فامیل البته درجه یک از مادرجون ها،عمه ها و زن عمو، خاله ، همه اومدن خونمون و واست هدیه آوردن و ما هم مختصر پذیرایی کردیم ولی از اینکه واست تولد نگرفتم بعدا پشیمون شدم و از اون موقع تصمیم گرفتم همه ساله واسه دختر گلم تولد بگیرم.
البته ناگفته نمونه که تولد دو سالگیت به خوبی و خوشی و خیلی مفصل برگزار شد و شما هم که تو این سن می فهمیدی تولد یعنی چی و عاشق تولد و فوت کردن شمع بودی، حسابی بهت خوش گذشت مخصوصا قسمت اهدای کادوها.
امسال هم یعنی سه ماه دیگه تولد سه سالگیت رو جشن می گیریم پس باید تا اون موقع منتظر بمونی.