فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات شیرین فاطمه

مهربونی های فاطمه جون

1390/4/22 8:23
739 بازدید
اشتراک گذاری

الهی مامان فدای مهربونی و شیرین زبونی هات بشه که تو این قدر ماهی.niniweblog.com

نمی دونم چی تو ذهن کوچولوت می گذره که حداقل روزی یکبار و بیشتر هم موقعی که از خواب بیدار می شی می گی مامان جون من خیلی دوست دارمniniweblog.com مامان فدات بشه من که تو رو به اندازه تموم دنیا دوست دارم.

niniweblog.com

چند روز پیش رفتیم پنج شنبه بازار لوبیا سبز خریدم وقتی اومدیم خونه مشغول تمیز کردن شدم اومدی کمکم کنی من هم گفتم مامان جون واسم دسته کن (لوبیا هارو)دیدم شروع کردی به دست تکون دادن و گفتی مامان جون دست تکون دادم.

 

بابا جون دستاش حساسیت پیدا کرده به چی فقط خدا می دونه و بیشتر وقتا خشک می شه به من گفت کرم نداری منم که تموم کرده بودم گفتم نه شما سریع گفتی من کرم دارم ماهم تعجب کردیم گفتی برم بیارم ماهم گفتیم برو اونوقت دیدیم تو خوشکل مهربون مامان مداد رنگی کرم رنگ رو آوردی می گی ببین اینم کرمه.

niniweblog.com

از روزی که ساخت و ساز خونمون شروع شده و پدرجون ، خاله جون و دایی جون هم که سه نفری مشترک دارن واسه خودشون خونه می سازن،حرف از ساخت و ساز تو خونه زیاد زده می شه به خاطر همین شما هم تو صحبتهات از میلگرد و بتن گرفته تا دیگر مراحل ساخت و ساز زیاد استفاده می کنی.

هرموقع پدرجون از سر ساختمونشون میاد خونه می گی پدرجون خونتونو می خوای چه رنگی کنی ما که می خواییم خونمون و صورتی کنیم.

niniweblog.com

یه روز هم با زندایی جون رفته بودی بهداشت می گه از خونه ها که رد می شدیم می گفتی زندایی جون این در خونه ها به نظرت قشنگه ما می خواییم در خونمون رو سبز کنیم نه می خواییم آبی کنیم.

از هر جایی که رد می شیم و خونه های نیمه ساخته رو می بینی می گی این زمین ما یا می گی این زمین پدرجون ایناست.

چند روز پیش هم از جلوی یه خونه رد می شدیم که تقریبا دوطبقه ستون های بتونی زده بودندمی گی مامان جون ببین کارگرا خونمون رو چکار کردند.

مامان فدای اون عقلت بشه که تو هم زندگی رو درک می کنی و درگیر خونه سازی شدی ان شاءا... خونمون زود زود تموم بشه و زندگی سه نفری خوبی رو تو خونه جدیدمون آغاز کنیم .

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

helia & sara
21 تیر 90 11:18
قربون دخملی با اون حرفای شیرینش
سیما - مامان هلیا
21 تیر 90 13:58
سلام الهی قربون خانم معمار برم که تو فکر معماری داخلی خونهشونه، به سلامتی خونه جدیدتون اماده بشه عزیزم .
مریم
21 تیر 90 15:57
سلام عزیزم مرسی به وبلاگ دیانا سر زدین خانومی دخترتون خیلی بانمکه امیدوارم هر چه زودتر خونتون آماده بشه