فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات شیرین فاطمه

می خوام آرایشگر بشم

1390/11/18 9:02
922 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز دختر گلم اصرار می کرد بریم خونه مادر جون، (ما و مامانم و داداشم اینا توی یک حیاط زندگی می کنیم)، منم بردمش خونه مامانم گذاشتم و رفتم به کارهام برسم، وقتی برگشتم دیدم یه شونه دستش گرفته وداره موهای خواهرم رو شونه می زنه و چند گیره هم دستش که بعد موهاشو درست کنه.

فاطمه: خاله جون: من می خوام بزرگ شدم آرایشگر بشم

خاله جون: نه آرایشگر خوب نیست باید خانم دکتر بشی

فاطمه: نه پسرا دکتر می شن، دخترا باید آرایشگر بشن ، پسرا باید دکتر بشن.

فاطمه : تازه دکترا باید آمپول بزنن منم از آمپول اصلا خوشم نمی یاد.

قربون اون روحیه لطیفت بشم، عاشق آرایش کردنی مدام شونه دستت می گیری و می گی مامان بیا موهاتو درست کنم مداد رنگی هاتم میاری و یکی یکی از هر کدوم واسه یه چیز استفاده می کنی.

بابات هم می گه بیا فاطمه رو بفرستیم آرایشگری هم روحیه اش همیشه خوب و جوون می مونه تازه درآمدش هم از کارمندا بیشتره هههههههههههههه.

از وقتی دهه فجر شروع شده اونقدر تو برنامه ها گفتن دهه فجر مبارک، تو خونه راه می ری و با خودت میگی دیه فجر مبارک، دیه فجر مبارک، دیه فجر مبارک.

   دنیای زیبا دنیای زیبادنیای زیبا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان حنا
18 بهمن 90 14:26
عزیزم نازززززززززی دخترمون دوست داره آرایشگر بشه خانومی اشکال نداره آرزو بر جوانان عیب نیست بزرگ شد علایقش هم فرق میکنه نگران نباش ایشالله به هر اونچه که آرزو دارید برسه خانومی دوباره کامنت خصوصی که برام فرستادید خوندم درسته یه دونه آشپزی ارزش رمز گذاری نداره ولی برید اون پست خصوصی رو بخونید متوجه میشید من درقبال بعضی ادما که درسته ارزششو ندارن اعصابمم خورد نمکنم امیدوارم برید بخونیدشو نظرتون رو هم بگید خوشحال میشم دوست عزیزم باز شما هر کاری بگید من اونکارو میکنم امیدوارم درکم کنید اگه مجبور نبودم مطمئن باشید هیچ وقت اینکارو نمی کردم روی ماه فاطمه جونم رو ببوسید
مامان حنا
18 بهمن 90 14:50
عزیز دلم من امروز همش مزاحمت شدم ولی دوست دارم تو بدونی برام با ارزشی که میامو بهت اطلاع میدم قفلش رو هم برداشتم
مامان فاطمه جونl
21 بهمن 90 13:37
سلام فاطمه جون گل خاله بابات راست می گه درآمد آرایشگرا از خیلی اقشار جامعه بالاتره تو هم مثل فاطمه من آرایشگری را دوست داری هر چند وقتی بزرگ شدین علایقتون هم عوض میشه ولی با این حال شغلی که انتخاب کردی زیادم بد نیست:
یسنا
22 بهمن 90 19:31
سلام سلام صدتا سلام.......وااااااااااااااااییییییییییییییییییییی.....خانم ارایشگر.....میای موهای یسنا رو درست کنی.....؟واقعا درامدش خیلی بالاست.....دوست داریم هوارتا
مامان حنا
26 بهمن 90 4:19
____________$$$$$$$$ امیدوارم $$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$_♥_$$$$$$$__$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$♥ ♥$$$$$$$$$__$$$ _________$$$$$$$♥ آسمانت بی غبار ♥ $$__$$$$ _________$$$$$$♥ سهم چشمانت بهار ♥$___$$$ __________$$$$$♥ قلبت از هر غصه دور ♥$__$$$ ____________$$$$♥ بزم عشقت پر سرور ♥$$$ _______________♥ بخت و تقدیرت قشنگ ♥$ _________________♥ عمر شیرینت بلند ♥ ____________________$$♥♥♥$$$$ ______________________$♥♥$ _______________________♥ عزیزم روز ولنتاین رو به شما و فاطمه عزیزم تبریک میگم راستی کامنتای منو می بینی؟؟؟ آخه جوابشونو نمیدی رمزم گرفتی؟؟؟؟
مامان هلیا
7 اسفند 90 7:25
سلاااااااااااااام کجایید شما ؟؟؟؟؟؟ بیاید دلمون تنگیده .
مامان حنا
19 اسفند 90 3:00
سلام مرضیه جون کجایی؟؟؟؟؟؟ فاطمه جون خوبه؟؟؟؟؟؟نیستید نگرانتون شدم
فاطمه جون
28 اسفند 90 9:57
سلام فاطمه جون خاله اومدم که پیشاپیش عیدو به خودت و مامان مهربونت و البته بابات تبریک بگم آرزوی همه ی خوبیها رو براتون دارم و امیدوارم سال پر از نیکبختی رو پشت سر بگذارین
مامان هلیا
5 فروردین 91 9:35
برای عیدی امسالت یک سبد ستاره چیده ام تکه ای ازماه را و یک شاخه نیلوفر سال تحویل میشود و من برایت لبخند می زنم نوروز مبارک