فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات شیرین فاطمه

سلامی دوباره بعد از مدتها

سلام  به دختر گلم و همه ی دوستای گلش بعد از مدتها اومدم و اگه خدا توفیق بده بتونم وبلاگ دخترم رو به روز کنم . فقط خبرهای جدید اینه که دخترم امسال کلاس دوم  دبستانه و یک داداش ناز به نام امیر حسین داره که یکسال و دو ماهشه
15 مهر 1394

تولد 4 سالگی دخترم

امسال تولد ٤ سالگی دختر گلم رو کفش دوزکی گرفتم و شما چقدر ذوق زده شده بودی. تقریبا از بعد از عید تصمیم و برنامه ریزی برای گرفتن یه جشن تولد خوب  و البته کوچک رو شروع کردم و همه تزیینات اتاق رو خودم درست کردم ، وقت زیادی لازم داشت ولی خوب خیلی لذت بخش بود چون می خواستم یه جشن خاص بین تولدای بچه های فامیل باشه، از طرفی هم چون دست تنها بودم بعضی وقتا خسته می شدم.  امسال تولد چهار سالگی دختر عزیزم رو مثل سال های گذشته خونوادگی( یعنی با حضور پدرجون و مادر جون، عمه جونا و خاله جونا، عموجونا و دایی جون ، جای مادر جون و پدرجون پدری هم که خیلی خیلی خالی بود) گرفتم ولی از سال بعد ان شاءا... که رفیتیم خونه جدید سعی می کنم تولدتو بز...
3 ارديبهشت 1393

برای دخترم

      تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است و صدایش دلنشین ترین ترانه من است.  از بودنت برایم عادتی ساختی که بی تو بودن را باور ندارم چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب تر شد که دنیای من شدی  همیشه بدان که تا بیکران عشق عاشقانه دوستت دارم.   ...
3 ارديبهشت 1393

بعد مدتها سلام

 امروز سری به وبلاگ دخترم بعد از مدتها زدم دلم واقعا تنگ شده بود ولی خوب اتفاقات و جابجایی هایی که تو این مدت داشتیم باعث شد که نتونم به وبلاگ دختر گلم سری بزنم و مطالب قشنگ و عکسهای خوشکلش رو بزارم. الان فقط بطور کلی باید بگم که 2 اتفاق مهم تو زندگیمون افتاد یکی اینکه به لطف خدا مهر 91 ساخت خونمون تموم شد و اسباب کشی داشتیم دوم اینکه مامان بعد 8 سال قراردادی بودن پیمانی شد و محل کارش جا به جا شد خلاصه اینکه محل کار اینترنت نداشتم و اینترنت خونه هم سرعتش پایینه. سوم اینکه مامان فاطمه جون یه نی نی تو راه داره که همین امر هم باعث شده کم حوصله بشه. چهارم اینکه وقتی یه کاری رو آدم تعطیل می کنه دیگه از اون حس و حال بیرون می آد و تنبل و...
3 ارديبهشت 1393

سال نو مبارک

  دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند  بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند  تنت سالم سرایت سبز باشد  برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند              دختر عزیزم سال جدید را به شما و همه دوستان خوب وبلاگیم تبریک می گم امیدوارم سالی سرشار از خوبی و خوشی برای همه باشد آمین.   ...
10 فروردين 1391

می خوام آرایشگر بشم

دیروز دختر گلم اصرار می کرد بریم خونه مادر جون، (ما و مامانم و داداشم اینا توی یک حیاط زندگی می کنیم)، منم بردمش خونه مامانم گذاشتم و رفتم به کارهام برسم، وقتی برگشتم دیدم یه شونه دستش گرفته وداره موهای خواهرم رو شونه می زنه و چند گیره هم دستش که بعد موهاشو درست کنه. فاطمه: خاله جون: من می خوام بزرگ شدم آرایشگر بشم خاله جون: نه آرایشگر خوب نیست باید خانم دکتر بشی فاطمه: نه پسرا دکتر می شن، دخترا باید آرایشگر بشن ، پسرا باید دکتر بشن. فاطمه : تازه دکترا باید آمپول بزنن منم از آمپول اصلا خوشم نمی یاد. قربون اون روحیه لطیفت بشم، عاشق آرایش کردنی مدام شونه دستت می گیری و می گی مامان بیا موهاتو درست کنم مداد ...
18 بهمن 1390